آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

آرتین و اسباب بازیهاش

سلام من آرتین عسل مامانی عاشق ماشینم اونم از نوع واقعیش اینقدر ماشین سواری دوست دارم که خودم از الان رانندگی بلدم و تا تو ماشین بابای میرم اینقدر دست به همه دکمه ها و دنده و ....... میزنم جیغ بابای در میارم هر چقدرم برام ماشین میخرن من ول کن ماشین بابای نیستم راستی مامانی برام یک شال گردن خوشگل بافته تا باکلاهم ست بشه مرسی مامان جون که اینقدر فکر منی   آرتین با شال و کلاه قهر آرتین ماشین بازی آرتین         ماشینهای آرتین       ...
26 بهمن 1391

عکس تولد 2 سالگی گل پسرم

سلام حالا من 2 ساله شدم و مامانی طبق قولش برام تولد گرفت با 2 روز تاخیر .امسال تولدم تو خونه مامانی بود از مامانی ممنون که بخاطر من کلی خسته شد دستش درد نکنه  ........... ساعت 00:05 روز10 بهمن سال91 شب جشن تولد ا کارت دعوت تولدآرتین ارتین وکیک تولدش آرتین در حال فوت کردن     آرتین در حال بریدن کیک   هدیه مامانی بابای   هدیه امسال تولد من بیمه نامه عمر وسرمایه گذاری بود سال قبلم کارت مسکن جوانان هدیه گرفتم از مامانی بابای ممنونم     ...
21 بهمن 1391

روز تولد

سلام پسر گلم حالا که دارم این مطلب را می نویسم تو و بابای در خواب ناز هستین2سال پیش ساعت 00:05 بامداد بود که اومدنت با گریه اعلام کردی و اون لحظه رویای در ذهنم برای همیشه باقی می ماند بخاطر وجود نازنین تو منم مادر شدم حس قشنگی عزیزم . ارتین عزیزم شاهزاده من از خدا می خواهم که 120 سال زنده باشی .نازنیم تولدت مبارک بهترینها رو برای تو آرزو دارم .دوست دارم  ...
10 بهمن 1391

23 ماهگی

سلام من 23 ماهه شدم وشمارش معکوس برای تولد 2 سالگی کلید خورد.من دیگه بزرگ شدم به خوبی معنی حرفهای مامانی بابای می فهمم تلفن خیلی دوست دارم تا زنگ می خوره بدوبدو میرم گوشی برمی دارم حرف می زنم با مامانی خاله نسرین حسابی گرم صحبت می شم.خودم به تنهای از پله ها بالا پایین میرم.عاشق ارگ زدنم و معلم عروسکهام شدم.راستی تو شهرما برف اومد مامانیم تندی من لباس پوشاند برد تو حیاط عکس گرفتن  ارتین در حال پرش   ارتین در حال صحبت با بابای ارتین با عروسکهاش   ارتین در حال تعلیم موسیقی ارتین در اولین روز برفی زمستان   ...
15 دی 1391

شب یلدا91

  به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشی اگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشی پیشاپیش یلدات مبارک ارتین جون سلام امشب شب یلدا بود این دومین یلدا زندگی من هست مامانی بابای کلی خوردنی برای امشب خریدن وبرای من 2تا لباس قشنگ خریدن که من سر سفره یلدا بپوشم راستی مامانی برای اولین بار کیک پخت خودش راضی نبود ولی بابای گفت برای اولین بار خوب شده من امشب هنر نمایی کردم و اورگ زدم مرسی بابای مرسی مامانی ..................................                       ...
11 دی 1391

راه رفتن

سلام من حالا میتونم راه برم مامانی خیلی خوشحال شد.23 فروردین ساعت 10 شب بود که من موفق شدم به تنهای بلند بشم و چند قدم راه برم و باعث خوشحالی مامانی بابای بشم.قرار بودفرداش بریم خونه خاله ساحل تا تولد بگیره                               ارتین در حال راه رفتن   خانه خاله ساحل     در راه بازگشت از خانه خاله ساحل   ...
31 فروردين 1391

نوروز91

امسال عید خونه خودمون بودیم مامانی من صبح بیدار کرد که کنار سفره هفت سین بشینم ولی من خوابم میومد و فقط گریه کردم بعد بابای قرار شد به سر کار بره و من مامانی بازم تنها شدیم قرار هفته دیگه بریم شهرمون وتا روز سیزده فروردین بمونیم                                                ارتین و بابای در روز سیزده فروردین عیدی مامانی(مامان مامانم)   ...
17 فروردين 1391
1